تاریخ طبابت در افغانستان از پیش از اسلام تا کنون - فصل ششم
طبابت در عصر امیر عبدالرحمن
بخش اول: در سایهی قدرت، در حاشیهی سلامت
روایتی از رکود نظام صحی در نیمه دوم قرن نوزدهم افغانستان
در نیمه دوم قرن نوزدهم، افغانستان نهتنها میدان رقابتهای سیاسی و نظامی میان امپراتوریهای روس و بریتانیا بود، بلکه در عرصهی سلامت نیز دچار رکود، پراکندگی، و بیسامانی شد. این وضعیت، نه حاصل تصمیم یک فرد، بلکه نتیجهی غفلت تاریخی مجموعهای از امرا و ساختارهای قدرت بود که سلامت مردم را در حاشیهی اولویتهای سیاسی و امنیتی قرار دادند.
یکی از منابع نادر و پرارزش برای شناخت این دوره، کتاب خاطرات طبیب سفیر روس در دربار امیر شیرعلیخان نوشتهی داکتر ج.ل. یاورسکی است که با ترجمهی ملیح استاد عبدالغفور برشنا به فارسی درآمده است. این اثر، که به سبک ناولهای تاریخی نگاشته شده، خواننده را به قلب بالاحصار کابل، دربار شیرعلیخان، و سپس به سفر پرماجرای طبیب روس به مزارشریف میبرد. در میان روایتهای دیپلماتیک، اشاراتی ظریف اما مهم به وضعیت صحی کشور دیده میشود: نبود بیمارستانهای منظم، کمبود طبیبان آموزشدیده، و وابستگی شدید به درمانهای سنتی و شفاهی.
داکتر یاورسکی، که خود طبیب و دیپلمات بود، در خاطراتش از تعجب خود نسبت به فقدان ساختارهای طبی در کابل و مزارشریف سخن میگوید. او از دیدن زخمیها و بیماران در دربار، که با گیاهان محلی و نسخههای شفاهی درمان میشدند، حیرتزده بود. در یکی از یادداشتهایش مینویسد:
«در دربار امیر، طبیب خاصی نبود که بتواند تشخیص علمی دهد. نسخهها بیشتر بر اساس تجربهی پیرزنان و عطارهای محلی تجویز میشد. حتی برای تبهای شدید، تنها دعا و حجامت توصیه میشد.»
این روایت، تصویری روشن از وضعیت صحی کشور در دورهی امیر شیرعلیخان ارائه میدهد. با آنکه امیر شیرعلیخان در تلاش بود تا با اعزام سفرا و پذیرش نمایندگان خارجی، چهرهای مدرنتر از افغانستان ارائه دهد، اما در حوزهی صحت، ساختارهای طبی همچنان ابتدایی و پراکنده باقی مانده بودند.
با گذر زمان و انتقال قدرت به امیر عبدالرحمنخان، گرچه نظم سیاسی و اداری کشور بهگونهای سختگیرانهتر بازسازی شد، اما در حوزهی صحت، اولویتها همچنان امنیتی و نظامی بودند. امیر عبدالرحمن، که خود در خاطراتش به اهمیت کنترل و انضباط اشاره میکند، کمتر به نهادسازی طبی پرداخت. در نتیجه، نهتنها آموزش طب به شکل منسجم صورت نمیگرفت، بلکه طبیبان محلی نیز فاقد ابزارهای تشخیصی و داروهای استاندارد بودند.
این وضعیت، زمینهساز گسترش امراض مسری، مرگومیر بالا، و وابستگی شدید به طب سنتی شد. کتاب یاورسکی، با ترجمهی استاد برشنا، نهتنها یک سند تاریخی بلکه یک هشدار خاموش است: اگر سلامت مردم در حاشیهی قدرت قرار گیرد، جامعه در برابر بحرانهای انسانی بیدفاع خواهد ماند.
بخش دوم: امیر عبدالرحمن و سلامت در سایهی سیاست
از خاطرات امیر تا واقعیتهای صحی افغانستان
با انتقال قدرت از امیر شیرعلیخان به امیر عبدالرحمنخان، افغانستان وارد مرحلهای از تمرکزگرایی شدید، انضباط آهنین، و بازسازی سیاسی شد. امیر عبدالرحمن، که خود را «امیر آهنین» مینامید، در خاطراتش بارها از ضرورت نظم، اطاعت، و کنترل سخن گفته است. اما در میان این همه تأکید بر امنیت و سیاست، سلامت مردم جایگاه چندانی نیافت.
در خاطرات امیر عبدالرحمنخان، که بهدست خودش نگاشته شده، اشارههایی به وضعیت عمومی مردم، بیماریها، و حتی درمانهای سنتی دیده میشود، اما این اشارات بیشتر در حاشیهی روایتهای سیاسی و نظامی قرار دارند. او در یکی از بخشها مینویسد:
«مردم در ولایات از تب و درد شکایت داشتند، اما طبیب نبود که علاج کند. بعضی از حکما به نسخههای یونانی و هندی رجوع میکردند، و بعضی دیگر به دعا و تعویذ.»
این جمله، هرچند کوتاه، نشان میدهد که امیر از وضعیت صحی کشور آگاه بود، اما در عمل، اصلاحات طبی در اولویت قرار نگرفت. در دورهی او، نه شفاخانه ای تأسیس شد، نه مکتب طبی منظم ایجاد گردید، و نه طبیبان خارجی بهگونهای مؤثر جذب شدند. حتی در کابل، پایتخت قدرت، درمانها بیشتر بر اساس طب سنتی و تجربی صورت میگرفت.
در همین زمان، کتاب خاطرات طبیب سفیر روس در دربار امیر شیرعلیخان، که روایتگر دورهی پیش از عبدالرحمن است، تصویری مشابه اما از زاویهای دیگر ارائه میدهد. داکتر یاورسکی، در سفرش به مزارشریف، از نبود طبیب، دارو، و حتی ابتداییترین وسایل درمانی سخن میگوید. این وضعیت، نهتنها در زمان شیرعلیخان بلکه در دورهی عبدالرحمن نیز ادامه یافت.
در واقع، رکود نظام صحی افغانستان در نیمه دوم قرن نزدهم، حاصل غفلت تاریخی مجموعهای از امرا بود. امیر شیرعلیخان، با وجود ارتباط با روسها و پذیرش سفیر طبیب، نتوانست ساختار طبی را نهادینه کند. امیر عبدالرحمنخان نیز، با وجود قدرت مطلقه، سلامت مردم را در حاشیهی سیاست قرار داد.
این دو دوره، هرچند از نظر سیاسی متفاوت بودند، اما در زمینهی طبابت، اشتراکات تلخی داشتند: نبود نهاد، نبود آموزش، و نبود اولویت. و این همان چیزی است که کتاب یاورسکی، با ترجمهی استاد برشنا، بهگونهای هنرمندانه و هشداردهنده به تصویر میکشد.
بخش سوم: سفر به مزارشریف؛ روایتی از درمان در ولایات
از چشمانداز داکتر یاورسکی تا واقعیتهای محلی افغانستان
در کتاب خاطرات طبیب سفیر روس در دربار امیر شیرعلیخان، داکتر ج.ل. یاورسکی نهتنها از دربار کابل سخن میگوید، بلکه سفر پرماجرای خود به مزارشریف را نیز با جزئیات روایت میکند. این سفر، فرصتی بود تا طبیب روس از نزدیک با وضعیت صحی ولایات افغانستان آشنا شود.
در مزارشریف، یاورسکی با مردمی مواجه شد که از ابتداییترین خدمات صحی محروم بودند. نه طبیب آموزشدیدهای وجود داشت، نه دواخانه ای، و نه حتی مکان مشخصی برای درمان بیماران. درمانها بیشتر در خانهها، توسط پیرزنان، عطارها، و ملاها انجام میشد. او در یکی از یادداشتهایش مینویسد:
«در مزار، مردم برای درمان تب و درد، به زیارتها و دعاها پناه میبردند. نسخههایی که میدیدم، ترکیبی از گیاهان محلی، خاک تربت، و تعویذهایی بود که بیشتر جنبهی روحی داشت تا طبی.»
این روایت، تصویری زنده از وضعیت صحی ولایات افغانستان در آن دوره ارائه میدهد. در نبود نهادهای طبی، مردم به درمانهای سنتی، شفاهی، و مذهبی روی میآوردند. حتی در مواردی، بیماریهای واگیر مانند محرقه و کولرا، بدون هیچگونه مداخلهی علمی، قربانیان زیادی میگرفتند.
سفر یاورسکی به مزارشریف، که با استقبال سرد و بیاعتمادی محلیها همراه بود، نشان داد که نهتنها دربار بلکه ولایات نیز از ساختارهای طبی مدرن بیبهره بودند. این وضعیت، حاصل غفلت تاریخی مجموعهای از امرا و نهادهای قدرت بود که سلامت مردم را در حاشیهی سیاست قرار داده بودند.
در واقع، کتاب یاورسکی، با ترجمهی استاد عبدالغفور برشنا، یک سند نادر از وضعیت صحی افغانستان در نیمه دوم قرن نوزدهم است. این اثر، با سبک ناولگونه و روایتهای زنده، نهتنها خواننده را مجذوب میسازد، بلکه پژوهشگر را به تأمل و تحلیل وامیدارد: چرا سلامت، در کشوری که درگیر بازی بزرگ بود، هیچگاه به یک اولویت ملی تبدیل نشد؟
بخش چهارم: نیاز مبرم به اصلاحات طبی؛ از گذشته تا امروز
جمعبندی روایتها و بازخوانی ضرورت نهادسازی سلامت در افغانستان
روایتهای داکتر یاورسکی از دربار امیر شیرعلیخان، و سکوت امیر عبدالرحمنخان در برابر نظام صحی، هر دو به یک نتیجهی تلخ ختم میشوند: افغانستان در نیمه دوم قرن نوزدهم، با وجود تحولات سیاسی و نظامی، از ساختارهای طبی مدرن بیبهره بود. این محرومیت، نهتنها جان پادشاهان را تهدید میکرد، بلکه مردم عادی را نیز در برابر بیماریهای واگیر، مرگهای قابل پیشگیری، و درمانهای غیرعلمی بیدفاع میگذاشت.
در واپسین روزهای زندگی امیر شیرعلیخان، داکتر یاورسکی با گانگرین پیشرفتهای مواجه شد که تنها راه نجات آن، قطع عضو بود—اما دربار، با استناد به شأن پادشاهی، این پیشنهاد را رد کرد. در خاطراتش مینویسد:
«در اروپا وقتی که مرض تا این حد پیشرفت نماید، تنها چاره کار جدا نمودن حصه مسموم از حصه سالم بدن میباشد و بس.»
در مقابل، امیر عبدالرحمنخان، با وجود قدرت مطلقه و اصلاحات گسترده در نظام اداری و نظامی، هیچ اشارهی مستقیمی به تأسیس نهادهای طبی، آموزش پزشکان، یا بهبود سلامت عمومی نکرده است. در خاطرات امیر عبدالرحمن، سلامت بیشتر بهعنوان یک موضوع فرعی و غیرسیاسی دیده میشود.
این دو روایت، از دو امیر در دو منطقهی قدرت، نشان میدهند که غفلت از سلامت، نهتنها یک اشتباه فردی بلکه یک فقدان ساختاری بوده است. دربارها، با وجود دسترسی به طبیبان خارجی، نتوانستند نظامی پایدار و علمی برای درمان و آموزش پزشکی ایجاد کنند. مردم، در ولایات، با دعا، تعویذ، و نسخههای شفاهی روزگار میگذراندند.
امروز، بازخوانی این روایتها نهتنها برای شناخت گذشته، بلکه برای طراحی آینده ضروری است. افغانستان، با میراثی غنی از طب اسلامی و سنتی، و با تجربههای تلخ از بینظمی و تعصب، نیازمند نهادسازی علمی، آموزش طبی مبتنی بر شواهد، و سیاستگذاری سلامتمحور است.
منابع :
- یاورسکی، ج.ل. خاطرات طبیب سفیر روس در دربار امیر شیرعلیخان. ترجمهی عبدالغفور برشنا. کابل: انتشارات دولتی، تاریخ تقریبی انتشار نامشخص.
- عبدالرحمنخان، امیر. خاطرات امیر عبدالرحمنخان. کابل: چاپخانه دولتی، تاریخ تقریبی انتشار نامشخص.
- پارسی طب. «طب سنتی افغانستان». آخرین ویرایش ۷ اکتبر ۲۰۱۵. دسترسی در ۱۵ آگوست ۲۰۲۵. https://fa.parsiteb.com/طب-سنتی-افغانستان/
- خبرنامه. «از نافگیری تا بادکشی؛ ۹ روش خواندنی طبابت سنتی در افغانستان». منتشر شده در ۲۹ آذر ۱۳۹۵. دسترسی در ۱۵ آگوست ۲۰۲۵. https://khabarnama.net/1395/09/traditional-medication-in-afghanistan/
- پژواک. «جلالی: طب سنتی در افغانستان باید معیاری و شامل یک بخش طبابت عصری شود». منتشر شده در ۵ دسامبر ۲۰۲۴. دسترسی در ۱۵ آگوست ۲۰۲۵. https://pajhwok.com/fa/2024/12/05/jalali-traditional-medicine-in-afghanistan-should-be-standardized-and-include-a-modern-medicine-component/