مزار شریف؛ پناهگاه علم در عصر فروپاشی

از سقوط داکتر نجیب‌الله تا ظهور طالبان (۱۳۷۱–۱۳۷۵ خورشیدی)

با ورود مجاهدین به کابل در سال ۱۳۷۱، زیرساخت‌های اساسی پایتخت—از جمله نظام تعلیمی و صحی—به‌کلی فروپاشید. شفاخانه‌ها و دانشگاه‌ها یا در آتش جنگ سوختند یا به قرارگاه‌های نظامی تبدیل شدند. داکتران، استادان، و محصلین پراگنده شدند؛ و کابل، که زمانی قلب علمی کشور بود، به میدان نبرد جناح‌ها بدل گردید.

در این خلأ، مزار شریف به‌عنوان نقطه ثبات نسبی، مرکز توجه علمی و سیاسی شد. دانشکده طب مزار شریف که در سال ۱۳۶۶ به ریاست داکتر علی یوسف‌پور—تحصیل‌کرده آمریکا و متخصص بیولوژی—افتتاح شده بود، به پناهگاه محصلین و استادان پراکنده‌شده از کابل و دیگر ولایات تبدیل گردید. گرچه دانشگاه‌های قندهار (۱۳۶۹) و هرات (۱۳۶۷) نیز دارای دانشکده‌های طب بودند، اما تمرکز احزاب و قوماندانان بر مزار شریف بیشتر بود؛ و این شهر به قطب علمی غیررسمی کشور بدل شد.

در سال ۱۳۷۳، دانشکده طب مزار شریف با موجی از محصلین مواجه شد. برخی از آنان از طریق امتحان کانکور جذب شده بودند، اما بسیاری دیگر با فشار مستقیم رهبران سیاسی و قوماندانان نظامی، بدون طی مراحل قانونی، به‌عنوان "قبول‌شده" وارد دانشکده شدند. حتی کسانی که هنوز تحصیلات مکتب را تکمیل نکرده بودند، در صنوف طبی حاضر شدند. این مداخله سیاسی، نظام آموزشی را از معیارهای علمی خارج ساخت و باعث فرار استادان زبده گردید.

فشارهای سیاسی تا سطح امتحانات نیز نفوذ کرد. قوماندانان نظامی، از ریاست پوهنتون و دانشکده طب می‌خواستند تا محصلین مورد نظرشان را کامیاب سازند. در نتیجه، تدریس علمی جای خود را به حفظ لکچر نوت‌ها داد. اطلس‌های آناتومی روسی به قیمت‌های گزاف معامله می‌شدند، و کتاب‌های درسی نایاب بودند. صنوف لکچر به‌شدت مزدحم شد، و محصلین برای آموزش عملی، به قبرستان‌ها هجوم بردند. استخوان‌های انسانی، پس از جوشاندن در آب چونه و رنگ‌آمیزی با ورنیس، به ابزار آموزشی تبدیل شدند—تا جایی که شایعاتی مبنی بر فروش استخوان‌ها به پاکستان، دردسرهایی برای محصلین ایجاد کرد.

در چنین فضایی، جسد آموزشی نیز به یک پروژه پرخطر بدل شد. یک‌بار، جسدی تهیه و تثبیت شد، اما موفقیت‌آمیز نبود. بار دوم، جسدی پس از تزریق فورمالین و خواباندن در تب الکول ۹۸٪ آماده شد، اما با سقوط مزار شریف، وجود جسدی با ریش دراز در میان تب الکول، برای استادان و محصلین دردسر بزرگی ایجاد کرد.

با وجود این همه، احساس مسؤلیت در میان محصلین رشد کرد. مردم در سراسر کشور، خواهان تربیه داکتر از منطقه خود بودند؛ و این فشار اجتماعی، محصلین را واداشت تا به هر قیمت ممکن، تحصیل را ادامه دهند. در همین دوره، دانشکده‌های طب جدیدی در ولایات مختلف تأسیس شد—نه‌تنها به‌خاطر نیاز شدید به پرسونل صحی، بلکه به‌عنوان نماد قدرت محلی در فضای بی‌دولتی. ( دانشکده طب تخار و دانشکده طب بامیان )

اما در عمق این آشوب، روح علم هنوز نفس می‌کشید. محصلینی بودند که با وجود فشارهای سیاسی، علاقه‌مند مطالعه آزاد بودند؛ گرچه استادان حوصله بحث علمی نداشتند و با چنین محصلینی برخورد جدی می‌کردند. لکچر نوت‌ها، همچون قرآن شریف حفظ می‌شدند—نه برای فهم، بلکه برای کامیابی در امتحان.

با وجود این شرایط، نیاز شدید جامعه به خدمات صحی، به‌ویژه در میان زخمیان جنگی، باعث شد که بسیاری از محصلین وارد شفاخانه‌ها شوند و به‌صورت عملی اقدام به معاینه، معالجه، و حتی جراحی نمایند. این روند، گرچه با خطرات و تلفات همراه بود، اما برخی داکتران ورزیده را نیز تقدیم جامعه کرد.

در این میان، جناح‌بندی‌های سیاسی و قومی احزاب—از جمله جمعیت اسلامی، حزب اسلامی، جنبش ملی اسلامی، و حزب وحدت اسلامی—باعث شکاف‌های عمیق در میان محصلین و استادان شد. مراکز فرهنگی و قرارگاه‌های نظامی، به محل اعاشه محصلین بدل شدند؛ و برخی برای سیر کردن شکم، به گزمه و پهره در قرارگاه‌ها می‌پرداختند. این وابستگی، تضادهای قومی و جناحی را در عمق نظام تحصیلی نهادینه کرد.

این دوره، دوره‌ای بود که در آن علم، در میان استخوان‌های جوشانده‌شده، جسدهای تثبیت‌نشده، و فشارهای حزبی، راه خود را می‌جست. مزار شریف، با همه کاستی‌ها، به پناهگاه امید بدل شد—امیدی که بعدها، در دوران بازسازی، به بار نشست.

منابع :

  1. پوهنتون بلخ. «پوهنځی طب.» دسترسی در ۱۵ اگست ۲۰۲۵. https://ba.edu.af/dr/%D9%BE%D9%88%D9%87%D9%86%DA%81%DB%8C-%D8%B7%D8%A8.
  2. موسسه تحصیلات عالی تاج. «مژده به متقاضیان دانشکدهٔ طب کانکور خزانی ١٣٩٩.» فیسبوک، ۱۲ اگست ۲۰۲۰. https://www.facebook.com/UniversityofTaj/posts/3255811407813663.
  3. وزارت تحصیلات عالی افغانستان. «لیست عمومی پوهنتون‌ها و موسسات تحصیلات عالی خصوصی.» دسترسی در ۱۵ اگست ۲۰۲۵. https://mohe.gov.af/dr/لیست-عمومی-پوهنتون-ها-و-موسسات-تحصیلات-عالی-خصوصی.
  4. مصاحبه‌های شفاهی با محصلین و استادان دانشکده طب مزار شریف، انجام‌شده توسط نویسنده در سال‌های ۱۳۸۰–۱۳۸۲ خورشیدی. (منبع اولیه، در آرشیو شخصی نویسنده)
  5. اسناد داخلی دانشکده طب مزار شریف، شامل گزارش‌های سالانه، لیست محصلین، و مکاتبات رسمی با وزارت تحصیلات عالی. (منبع آرشیوی، دسترسی محدود)
  6. یادداشت‌های شخصی استادان و محصلین در دوره ۱۳۷۱–۱۳۷۵، شامل خاطرات، لکچر نوت‌ها، و گزارش‌های غیررسمی. (منبع دست‌اول، گردآوری‌شده توسط نویسنده)