تاریخ طبابت در افغانستان از پیش از اسلام تا کنون - فصل اول
فصل اول
در سایه کوهها و در امتداد کاروانها
طبابت در افغانستان پیش از اسلام: در تقاطع تمدنهای یونانی، هندی و ایرانی,در دل کوههای هندوکش، جایی که بادهای گرم از جنوب هند با نسیمهای سرد آسیای میانه درآمیختهاند، سرزمینی گسترده بود که نه فقط محل عبور کاروانها، بلکه محل تلاقی دانشها بود. افغانستانِ پیش از اسلام، همچون کتابی باز، پذیرای نسخههای طبی از شرق و غرب بود—از افلاطون تا آیورودا، از سنگدرمانی بومی تا گیاهان شفابخش بلخ.
🏛️ ورود اطبای یونانی؛ میراث اسکندر در بلخ
سال ۳۳۰ پیش از میلاد. اسکندر مقدونی، پس از نبردهای خونین، وارد سرزمین بلخ شد. اما او تنها با شمشیر نیامده بود—در کاروانش، اطبای یونانی نیز حضور داشتند. آنان، با خود نسخههایی از طب بقراط و جالینوس را آوردند و در شهرهایی چون بگرام و ننگرهار، مطبهایی کوچک برپا کردند.
در کوچههای بلخ، واژهای تازه شنیده میشد: «طبیب یونانی». این عنوان، نه فقط نشانهای از تخصص، بلکه نمادی از پیوند شرق و غرب بود. حتی قرنها بعد، در طب سنتی افغانستان، این اصطلاح باقی ماند—یادگاری از روزهایی که بلخ، آتنِ شرق بود.
🌿 آیورودا در مسیر ابریشم؛ حکیم جیها از جنوب آمدند
در همان زمان، از سوی دیگر، دولت موریای هند از طریق راه ابریشم با افغانستان ارتباط برقرار کرده بود. کاروانهایی از هند، نه فقط با ادویه و پارچه، بلکه با حکیمان آیورودا وارد میشدند. آنان، با عنوان «حکیم جی»، در مناطق شرقی و جنوبی افغانستان مستقر شدند.
طب آیورودا، با باور به تعادل عناصر بدن، مراقبتهای روحی، و گیاهدرمانی، در دل فرهنگ محلی جا گرفت. مردم، با شنیدن ضربان نبض، تشخیص میدادند؛ با جوشاندههای گیاهی، درمان میکردند؛ و با مراقبه، آرام میگرفتند.
🔬 دوره کوشانیان؛ تلفیق دانشها در قالب <<چرهکه>>
قرن اول میلادی. کوشانیان، با نگاهی باز و ذهنی علمی، تصمیم گرفتند طب یونانی و آیورودا را در قالبی تلفیقی توسعه دهند. این نظام، «چرهکه» نام گرفت—درمان بر اساس تجربه، گیاهان دارویی، و آموزش شفاهی.
در بگرام، بلخ، و ننگرهار، مراکز علمی و مذهبی تأسیس شد؛ جایی که طبیبان، نه فقط درمان میکردند، بلکه آموزش میدادند. شاگردان، در حلقههایی گرداگرد استاد، نسخهها را حفظ میکردند و با گیاهان محلی، درمانهای تازه میآفریدند.
🧪 طبیبان بومی؛ حکمت در دل خاک
اما در کنار همه این نفوذها، طبیبان بومی افغانستان نیز نقش مهمی داشتند. آنان، با شناخت دقیق از گیاهان کوهستانی، سنگهای شفابخش، و روشهای تجربی، درمانهایی ارائه میدادند و برای حفظ صحت و سلامت این مردم می کوشیدند.
این دانشها، عمدتاً شفاهی بودند—از پدر به پسر، از استاد به شاگرد. در شبهای سرد زمستان، کنار آتش، روایتهایی از درمانهای موفق نقل میشد؛ و این روایتها، نسل به نسل منتقل شدند.
🧬 تمدنهای باستانی: آریاییها، باختر، بلخ و گندهارا
- آریاییها: با باورهای زرتشتی، طب را بخشی از نظم کیهانی میدانستند. پاکیزگی، تعادل عناصر، و پرهیز از آلودگی، اصول درمانی آنان بود.
- باختر و بلخ: دروازههای ورود دانش یونانی پس از اسکندر مقدونی. اطبای یونانی نسخههای بقراط و جالینوس را به بلخ آوردند و مطبهایی در بگرام و ننگرهار تأسیس کردند.
- گندهارا: مرکز تلفیق آیورودا و بودیسم. طب روحی، مراقبه، و رژیمدرمانی در این منطقه رایج بود.
🌿 طب سنتی و گیاهدرمانی در فرهنگهای زرتشتی و بودایی
- زرتشتیان: در متون اوستا، درمان با گیاهان مقدس، دعا، و پرهیز از نجاست توصیه شده است. آتشکدهها، مراکز درمانی نیز بودند.
- بوداییان: در گندهارا، طب روحی و مراقبه با درمان جسمی تلفیق شد. حکیمان آیورودا از هند وارد شدند و با عنوان «حکیم جی» در مناطق شرقی افغانستان مستقر شدند.
- آیورودا: باور به تعادل سه عنصر بدن (واتا، پیتا، کافا)، استفاده از جوشاندههای گیاهی، و تشخیص از طریق نبض.
🏯 نقش معابد و مراکز مذهبی در درمان
- آتشکدهها: در فرهنگ زرتشتی، علاوه بر عبادت، محل آموزش و درمان بودند.
- صومعههای بودایی: در بامیان و ننگرهار، راهبان بودایی به درمان روحی و جسمی میپرداختند.
- مراکز کوشانیان: در قرن اول میلادی، نظام تلفیقی «چرهکه» ایجاد شد—ترکیبی از طب یونانی، آیورودا، و دانش بومی.
📚 منابع احتمالی برای پژوهش
منبع | نوع | کاربرد |
اوستا | متن زرتشتی | اصول پاکیزگی و درمان |
متون بودایی | ترجمههای سانسکریت | طب روحی و مراقبه |
آثار باستانشناسی | بگرام، بلخ، ننگرهار | شواهد مطبها و ابزار طبی |
روایتهای شفاهی | سنتهای بومی | انتقال دانش از استاد به شاگرد |
✨ نتیجهگیری: ریشههایی در خاک، شاخههایی در آسمان
طبابت در افغانستان پیش از اسلام، آمیزهای از دانشهای یونانی، هندی، و تجربیات بومی بود. گرچه فاقد نهادهای رسمی آموزشی بود، اما از نظر تنوع، عمق فرهنگی، و پیوند با طبیعت، پایهگذار سنتهایی شد که بعدها در دوره اسلامی نهادینه گردید.
شناخت این ریشهها، نه فقط برای فهم تاریخ، بلکه برای طراحی آیندهای علمی و بومی در طب افغانستان ضروری است.
منابع :
1. اوستا و متون زرتشتی
- Boyce, Mary. Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices. London: Routledge, 2001.
- Darmesteter, James. The Zend-Avesta: The Scriptures of the Zoroastrians. Oxford: Clarendon Press, 1880.
پاورقی پیشنهادی: برای اصول بهداشتی و درمانی در فرهنگ زرتشتی، نگاه کنید به Boyce (2001)، فصل سوم؛ و نیز Darmesteter (1880)، بخش وندیداد.
2. متون بودایی و آیورودا
- Wujastyk, Dominik. The Roots of Ayurveda: Selections from Sanskrit Medical Writings. London: Penguin Classics, 2003.
- Rhys Davids, T.W. Buddhist India. London: T. Fisher Unwin, 1903.
پاورقی پیشنهادی: درباره تأثیر آیورودا و طب بودایی در گندهارا، بنگرید به Wujastyk (2003)، ص 15–40؛ و Rhys Davids (1903)، فصل چهارم.
3. آثار باستانشناسی افغانستان
- Rowland, Benjamin. The Art and Architecture of India: Buddhist, Hindu, Jain. London: Penguin Books, 1953.
- Dupree, Nancy Hatch. An Historical Guide to Afghanistan. Kabul: Afghan Tourist Organization, 1977.
پاورقی پیشنهادی: برای شواهد مطبهای یونانی و آیورودایی در بلخ و بگرام، مراجعه شود به Rowland (1953)، صص 220–235؛ و Dupree (1977)، فصل مربوط به بگرام.
4. نظام درمانی کوشانیان و تلفیق دانشها
- Sims-Williams, Nicholas. “The Bactrian Documents from Northern Afghanistan.” Bulletin of the Asia Institute 12 (1998): 119–132.
- Liu, Xinru. The Silk Road in World History. Oxford: Oxford University Press, 2010.
پاورقی پیشنهادی: درباره نظام «چرهکه» و تلفیق طب یونانی و آیورودا در دوره کوشانیان، نگاه کنید به Sims-Williams (1998)، و Liu (2010)، فصل سوم.