تاریخ طبابت در افغانستان از پیش از اسلام تا کنون - فصل سوم
فصل سوم
طب در دورههای صفوی، گورکانی و تحولات پیشامدرن
از اصفهان تا کابل؛ روایت تلفیق، انتقال و نهادینهسازی دانش طبی
در روزگاری که منارههای اصفهان سایه بر مدارس طبی میانداختند و دربار گورکانیان در دهلی نسخههای فارسی را چون گوهر نگهداری میکرد، افغانستان در مسیر کاروانهای دانش، طب اسلامی را با آیورودا، طب ایرانی، و تجربههای بومی درآمیخت. این فصل، روایت آن دوران است—دورانی که طب، در آستانه مدرن شدن، هنوز با روح سنتی خود نفس میکشید.
🏛 ۳.۱. صفویان؛ طب ایرانی در آستانه نهادینهسازی
در قرنهای ۱۶ تا ۱۸ میلادی، صفویان در ایران، طب اسلامی را به اوج نهادینهسازی رساندند. این تحول، به افغانستان نیز نفوذ کرد:
- در اصفهان و مشهد، دارالشفاهایی تأسیس شد که الگویی برای مراکز درمانی در هرات و بلخ شدند. طبیبان افغان، با دیدن این مراکز، به فکر تأسیس نهادهای مشابه افتادند.
- آثار طبی چون ذخیره خوارزمشاهی و قانون ابنسینا، در مدارس دینی افغانستان تدریس میشدند. حجرههای بلخ و هرات، محل زمزمه این متون بودند.
- طبیبان افغان، برای آموزش، به مراکز علمی ایران سفر میکردند. نسخههای خطی را با خود به افغانستان میآوردند؛ گاه در صندوقهای چوبی، گاه در دل حافظهشان.
- طب ایرانی، با طب اسلامی و آیورودا تلفیق شد. نسخهنویسی ترکیبی رایج گردید؛ دارویی از زعفران ایرانی، با روش درمانی هندی، و تفسیر اسلامی.
🕌 ۳.۲. گورکانیان؛ طب اسلامی–هندی در مسیر کابل
در دربارهای دهلی، لاهور، و کشمیر، گورکانیان هند، طب را چون هنر پرورش دادند. این شکوفایی، به افغانستان نیز راه یافت:
- طبیبان افغان، بهویژه در کابل و بامیان، تحت تأثیر طب آیورودا و طب یونانی–اسلامی، روشهای درمانی ترکیبی را توسعه دادند. مراقبت روحی، رژیمدرمانی، و گیاهدرمانی، در این مناطق رایج شد.
- کتابخانههای سلطنتی گورکانی، نسخههای طبی فارسی و عربی را نگهداری میکردند. برخی از این نسخهها، از طریق شاگردان و کاروانها، به افغانستان رسیدند.
- در مناطق شرقی افغانستان، طب روحی و مراقبتهای گیاهی تقویت شد. درمان، دیگر فقط جسمی نبود؛ بلکه روح، تغذیه، و سبک زندگی نیز بخشی از نسخهها شدند.
🧪 ۳.۳. تحولات پیشامدرن؛ آستانه ورود به طب نهادینه
در قرون ۱۸ و ۱۹، افغانستان در آستانه تحولی قرار گرفت که طب را به سوی نهادینهسازی سوق داد:
- با نبود دانشگاههای رسمی، مدارس دینی و دارالشفاها همچنان نقش آموزشی و درمانی را حفظ کردند. آموزش، در حجرهها و شفاخانهها ادامه یافت.
- طبیبان افغان، مانند حکیمان بلخی و هروی، رسالههایی به فارسی نوشتند که ترکیبی از طب اسلامی، آیورودا، و تجربیات بومی بودند. این آثار، پلی میان سنت و مدرنیته شدند.
- کتابخانههای بلخ، هرات، و کابل، نسخههای خطی طبی را نگهداری میکردند. برخی از این نسخهها، هنوز در کتابخانههای استانبول، تهران، و آکسفورد موجودند.
- آموزش تجربی، همچنان رایج بود. روش شاگردی، انتقال دانش از طریق مشاهده، نسخهنویسی، و تجربه بالینی را ممکن میساخت. طبیب، نهتنها مدرس، بلکه راهنما و حافظ دانش بود.
✅ نتیجهگیری: پلی میان سنت و مدرنیته
طب در دورههای صفوی، گورکانی، و پیشامدرن افغانستان، مرحلهای از تلفیق، انتقال، و نهادینهسازی محدود را طی کرد. این دوره، پلی میان طب اسلامی کلاسیک و تحولات مدرن بود. شناخت این مرحله، برای تحلیل چالشهای طب معاصر افغانستان ضروری است—چرا که ریشههای امروز، در نسخههای دیروز نهفتهاند.
منابع:
- Elgood, Cyril. A Medical History of Persia and the Eastern Caliphate. Cambridge: Cambridge University Press, 1951.
- Nasr, Seyyed Hossein. Science and Civilization in Islam. Cambridge: Harvard University Press, 1968.
- Gutas, Dimitri. Avicenna and the Aristotelian Tradition. Leiden: Brill, 2001.
- Jorjani, Ismail. Zakhireye Khwarazmshahi. Edited by Mahmoud Najmabadi. Tehran: Iranian Academy of Medical Sciences, 1992.
در اینجا، مسائل زیستمحیطی و چالشهای صحی افغانستان با نگاهی علمی و تحلیلی بررسی میشوند—تا سلامت انسان و طبیعت در مرکز توجه قرار گیرد، و راهحلهایی مبتنی بر دانش و تجربه پیشنهاد شود